مدح و شهادت حضرت عباس علیهالسلام
از ازل یافـت به نـزدت همه دلها آرام همچو مجنون که شود در بر لیلا آرام چـشم بر هم زدنی گـریه تـبـسم میشد روی زانــوی تــو دردانـۀ بــابــا آرام شب قدری که علی صحبت عاشورا کرد از حضورت شده قـدری دل مولا آرام دور، از چشم حرامی شب عاشورا بود با وجـود تـو دل خــیــمـۀ طـاهــا آرام به خدا حرف امان نامه روا، نیست که بود از وفــا داری تـو زیـنـب کـبـری آرام گر نداد اذن جهادت، دلش از دیـدارت میشود در دل این غربت صحرا آرام گرچه طوفانی غـم سیـنۀ سنگینت بود مشـک بر آب زدی شـد دل دریـا آرام دل میدان ز رجز خوانی دشمن غوغاست پا به میدان که زدی شد تب غوغا آرام وقت افـتادنت از اسب پـریشان بـودی ولـی آخـر شـدی از دیـدن زهــرا آرام |